عصر شبکههای رمزارزی و فناوریهای بلاکچین خصوصا در انواع صرافی ارز دیجیتال، مرتبط با حریم خصوصی نه صرفاً موضوعی فنی بلکه بخشی از حقوق دیجیتال شدهاند؛ در این مقاله مقاله با به بررسی این موضوع میپردازیم که چگونه نهادهای نظارتی باید خود را با پارادایم جدید حفظ حریم خصوصی هماهنگ کنند.
پارادایمشیفت: از مشاهده مشترک به تأیید مشترک
برای سالها، مدل حکمرانی دیجیتال بر پایه «مشاهده مشترک» بنا شده بود؛ یعنی اعتماد ایجاد میشد چون همه میتوانستند ببینند و نظارت کنند. اما اکنون با فناوریهایی مثلZero‑knowledge proof، امکان «تأیید مشترک» فراهم شده؛ یعنی میتوان اثبات کرد که قانونی رعایت شده بدون آنکه دادههای حساس افشا شوند.
این تغییر نه تنها فنی است بلکه فلسفی: حریم خصوصی و پاسخگویی میتوانند همزمان وجود داشته باشند، نه اینکه یکی قربانی دیگری شود.
مقاله پیشنهادی: انواع الگوریتم های اجماع کدامند؟

حریم خصوصی بهمثابه زیرساخت
نویسنده مقاله تأکید میکند که حریم خصوصی دیگر مسئلهای جانبی نیست، بلکه باید به زیرساخت دیجیتال تبدیل شود.
مثال بارز، Ethereum Foundation و پروژه«Privacy Cluster»است که بر خوانش خصوصی، هویت محرمانه و تأیید مبتنی برzk-proof کار میکند.
در این ساختار، حریم خصوصی، قابلیت تأیید و غیرمتمرکز بودن، سه ضلع اصلی فناوری بلاکچین را تشکیل میدهند.
چرا سیاستگذاری عقب است؟
با وجود پیشرفتهای فنی، سیاستگذاران همچنان با منطق قدیمی «شفافیت برابر امنیت» عمل میکنند؛ یعنی گمان میکنند هرچه بیشتر دیده شود، امنیت بیشتر است.
اما این نگاه اکنون ناکافی است و حتی مخرب؛ زیرا حریم خصوصی نادیده گرفتهشده، میتواند به ضعف اعتماد، افزایش سواستفاده از دادهها و آسیبپذیری دموکراسیها بینجامد.
در نتیجه، قانون و مقررات باید از وضعیت کنونی عقبنشینی کنند و بهسمت مدلهایی بروند که حریم خصوصی را بهعنوان ابزار و نه دشمن تلقی میکنند.
مقاله پیشنهادی: انواع الگوریتم های اجماع کدامند؟
نقش نظارت و سیاست نوین
نویسنده تأکید دارد که فاز بعدی حکمرانی دیجیتال باید از صرفاً نظارتی بودن به پشتیبانی فعال تغییر مسیر دهد.
باید سیستمهای متنباز حفظ حریم خصوصی بهعنوان «بخش عمومی حیاتی» (public goods)شناخته شوند و قانونگذاران نه تکنولوژی را سرکوب کنند و نه نادیده بگیرند، بلکه آن را حمایت کنند.
به عبارت دیگر، حریم خصوصی به طراحی(privacy-by-design)باید با قانون «قانونیت به طراحی» (legality-by-design)همراه گردد.

چشمانداز آینده و ضرورت اقدام
پروژههایی مثل شبکههای خصوصی، rollupهای محرمانه و معماریهای جدا شده از حالت عمومی، نشان میدهند فناوری برای این تحول آماده است.
اما اگر قانون و سیاست نتوانند خود را با این فناوریها همراستا کنند، خطر آن وجود دارد که زیرساختهای دیجیتال به ابزارهای نظارت تبدیل شوند نه آزادی.
بنابراین، نهادهای نظارتی با انتخاب میان «محدود کردن فناوری» و «پشتیبانی از زیرساخت آزادی» روبهرو هستند؛ انتخابی که میتواند اثرات عمیقی بر آینده اقتصاد دیجیتال و آزادی فردی داشته باشد.
جمع بندی
در نهایت، این مقاله یادآور میشود که عصر جدید بلاکچین دیگر تنها درباره شفافیت نیست، بلکه درباره تعادل میان حریم خصوصی و اعتماد است. اگر نهادهای نظارتی با این پارادایم تازه همسو نشوند، خطر آن وجود دارد که پیشرفت فناوریهای حفظ حریم خصوصی به سد قوانین قدیمی برخورد کند و فرصتهای نوآورانه از بین برود. آیندهای پایدار برای اقتصاد دیجیتال تنها زمانی ممکن است که مقرراتگذاران، توسعهدهندگان و جامعه کاربران با درک مشترکی از «حریم خصوصی بهعنوان حق بنیادین» وارد عمل شوند.




